شاید یک تست ابتدایی مثل IpTT یا آستانه درک ارتعاش، اطلاعات غیردقیق به دست داده است.
آیا آنالیز جزئیتر هدایت عصبی، اطلاعات تشخیصی بهتری در اختیارمان قرار میدهد؟
زمانی که تشخیص غیر عفونی مطرحشده است، آیا شمارش گلبول سفید خون WBC یا تست CRP، اطلاعات مفیدتری به ما میدهد؟
آیا التهابی است؟
آیا تشخیصی مثل کارسینوم مطرح است که قبلاً شناسایی نشده است؟
بهمحض اینکه ارزیابی مجدد، اطلاعات بهروز شدهای در اختیارمان قرارداد و مشخص شد که مراقبت قبلی، صحیح بوده است، باید درمانهای دیگر و رژیمهای تهاجمیتر را در نظر داشت.
نقطه تصمیمگیری برای تغییر برنامه درمانی، پاسخ به درمان بعد ۴ هفته است.
اگر زخم حداقل ۵٠ درصد بهبود نیافته باشد، اندیکاسیون تغییر برنامه درمانی دارد.
این تغییر ممکن است تشدید درمان قبلی باشد یا اینکه به مسیر کاملاً متفاوتی تغییر یابد.
در قسمتهای بعدی چند مثال تشریح شده است. البته اینیک لیست گسترده نیست و فقط مثالهایی را ارائه میکند تا مدنظر باشد.
متد های تشخیصی
متدهای پیشرفته بیشتری جهت ارزیابی (بیماری عروقی محیطی ) وجود دارد
مثل MR آنژیوگرام یا CT آنژیوگرام که در صورت نیاز توسط متخصص عروق انجام میشود.
شناسایی زودرس تغییرات رطوبت ساب اپیدرمال SEM با استفاده از ویژگیهای الکتریکی پوست (بیوامپدانس) امکانپذیر است.
اخیراً مقالهای نشان داده است که اسکن (SEM (Bruin Biometrics) یک متد عینی قابلاعتماد از بیوامپدانس موضعی است.
بنابراین ارزیابی آسیب بافتی قبل از قابلرؤیت شدن علائمش، امکانپذیر است.
پیشرفتهایی نیز در زمینه شناسایی باکتریهای محل زخم وجود داشته است، مثل ابزاردستی تصویربرداری فلورسانس Moleculight i:X.
این ابزار از نور با طولموج بیخطر ۴٠۵ نانومتر استفاده میکند تا باکتری ها قابلرؤیت باشند.
(با شناسایی پورفیرین که به رنگ قرمز دیده میشود یا شناسایی پایووردین/ سیدروفورز تولیدشده توسط سودوموناس آئروژینوزا که به رنگ فیروزهای دیده میشود.) بنابراین میتوان دبریدمان مؤثرتری انجام داد و اطلاعاتی درباره سطح نسبی بیوبردن ارائه میدهد
بدون دیدگاه